یادداشت «تحریریه تفکر» درخصوص آخرین اخبار از انفجار در اسکله بندر شهید رجایی بندرعباس؛
مرگ در میانهی زندگی
اینجا نه فقط برای رفتن به میدان جنگ یا سفر به قله اورست که برای رفتن برای کار روزانه در محیطی معمولی تنها چند کیلومتر دورتر از خانهات هم باید وصیتنامه بنویسی. اینجا کانون مدیران و مسئولان سربههوا است.
اگر فردی برای صعود قله به اورست برود، شاید خبر مرگش چندان شوکهکننده نباشد همانگونه که شهادت فردی که به میدان جنگ با دشمن رفتهاست نیز اتفاقی دور از انتظار نیست اما متحیر هستیم از مرگ ناگهانی دهها نفر که در فضای کار و فعالیت روزانه خود در کنار اسکله بندر، ناگهان بسوزند و حتی پیکر آنان نیز به خاکستر تبدیل شود و برای احراز هویت آنان نیاز به آزمایش دیانای باشد.
اینجا کارگران و مهندسان ما در میانهی زندگی میمیرند یا بهنوعی میتوان گفت زندگی در میان بالهای مرگ جریان دارد و نمیتوان حدس زد چه ساده و چه به سادگی ممکن است این جریان سیّال، برای همیشه متوقف شود.
اینجا نه فقط برای رفتن به میدان جنگ یا سفر به قله اورست که برای رفتن برای کار روزانه در محیطی معمولی تنها چند کیلومتر دورتر از خانهات هم باید وصیتنامه بنویسی. اینجا کانون مدیران و مسئولان سربههوا است.
دو روز از انفجار مهیب در اسکله شهید رجایی بندرعباس گذشت و به موازات آنکه آتش و دود و غبار ناشی از انفجار، فروکش کرد، لایههای تلخی از بیتوجهی و کمکاری هم به کناری زده شد و بهتر میتوان این سانحه را تحلیل کرد.
در ساعات اولیه این انفجار گفته میشد حملات دشمن خارجی عامل انفجار بود اما تیم اعزامی مجلس شورای اسلامی دقایقی قبل رسماً اعلام کرد پس از بررسی فیلمها مشخص شد انفجار نتیجه سهلانگاری و ترکفعل بود نه حمله خارجی یا توطئه داخلی.
«اسکندر مومنی» وزیر کشور نیز در همین رابطه گفت: در این حادثه قصورهایی برای ما محرز شد، رعایت نکات ایمنی و پدافند غیرعامل در این بندر جدی گرفته نشد و این موضوع موجب شد شاهد این حادثه ناگوار شدیم و برخی مقصران نیز احضار شدند.
همچنین آمار فوتیها قریب به 50 نفر اعلام شد و بیش از نیمی از هزار نفر که در بیمارستان بستری شده بودند نیز ترخیص شدند.
خسارت مالی که به این مجموعه بندری، کالاها، ساختمانها و ابنیه اداری و حتی مراکز کسب و کار مردم عادی وارد شد برابر فیلمها، غیرقابل محاسبه است و هنوز رسماً به افکار عمومی گفته نشده که منبع انفجار چه چیزی بود که چنین تخریبی از خود برجای گذاشت.
مسعود پزشکیان هم در سفر خود به منطقه با طرح این سئوال که «آیا ضرورتی دارد کانتینرها را به مدت سه یا چهار ماه در این مکان نگهداری کنیم و حدود 120 هزار یا 140 هزار کانتینر را در محل ذخیره کنیم»، از مدیران و مسئولان انتقاد کرد.
خسارتهای مالی به روزگاران جبران خواهد شد و مجموعه اسکله شهید رجایی تعمیر خواهد شد اما جانهای کارگران و مهندسانی که از دست رفت هرگز باز نمیگردد و زخمی که بر روح و روان بازماندگان ماند، هرگز ترمیم نخواهد شد مانند اتفاقاتی چون «متروپل آبادان» و «پلاسکوی تهران» و «قطار نیشابور» و ..... که عامل مشترک همه این مصیبتها ترکفعل بود.
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟