یادداشت «تفکر» درخصوص وظایف شهروندان در روز «طبیعت»؛
اگر با کمالاتی و باشکوه // میفروز آتش به هر دشت و کوه
حفظ و صیانت از محیطزیست، منابع طبیعی، عرصههای جنگلی و پهنههای ساحلی تنها وظیفه یک دستگاه نیست و همه مردم در این خصوص تکلیف دارند به این خاطر که این عرصهها، داراییهای مُشاع هستند و نسلهای بعد هم از آن سهم دارند و همانگونه که اجداد ما این عرصهها را سالم به ما تحویل دادند، ما نیز وظیفه داریم آن را تحویل نسلهای بعد بدهیم.
به گزارش تفکر، فردا ۱۳ فروردین و روز طبیعت است همان روزی که در بیان غیررسمی «سیزدهبهدر» نام دارد و از دیرباز مردم این سرزمین، در این روز به دامن کوه و دشت و دمن میرفتند تا آمدن بهار را با چشم ببینند و با تمام وجود خود حس کنند گویا که میخواهند از بیدار شدن طبیعت پس از یک زمستان سخت و سرد، بیداری و زندگی بیاموزند.
در این روزها معمولاً جملاتی چون «از طبیعت چیزی جز عکس برندارید و در طبیعت چیزی جز رد پا باقی نگذارید» نیز در محورهای منتهی به جنگل به چشم میخورد با این هدف که به انسانهای سرخوش از بادِ بهار و عطرِ فروردین یادآوری کند که طبیعت هم برای خود جانی دارد و سامانی و نباید به آن آسیبی وارد کرد اعم از قطع شاخ و برگ درختان، روشن کردن آتش، رها کردن زباله و نابود کردن پوشش گیاهی.
امسال اما نگرانی ما بیش از هر سال است به این دلیل که هوا به شکلی غیرعادی گرم بهنظر میرسد و در چنین شرایطی یک آتشسوزی کوچک میتواند به سرعت تا قلب جنگلهای هیرکانی پیشروی کند.
دلیل دوم نگرانی ما دو روز تعطیلات عید سعید فطر قبل از ۱۳ نوروز و ۲ روز تعطیلی آخر هفته پس از روز طبیعت است که موجب خواهد شد جمعیت بیشتری آهنگِ طبیعت کنند و روزهای بیشتری در دل آن اردو بزنند و در این شرایط لازم است همه هوشیارتر عمل کنیم و هوای طبیعت را بیشتر داشته باشیم.
عوامل جنگلبانی و منابع طبیعی در این روزها، در آمادهباش کامل هستند اما اگر آتشی برافروخته شود، در چنین شرایط آب و هوایی، چه بسا بهطور گسترده منتشر شود و مهار آن خارج از توان این نیروها باشد یا چند هفته زمان ببرد.
نکته مهم بعدی این است که حفظ و صیانت از محیطزیست، منابع طبیعی، عرصههای جنگلی و پهنههای ساحلی تنها وظیفه یک دستگاه نیست و همه مردم در این خصوص تکلیف دارند به این خاطر که این عرصهها، داراییهای مُشاع هستند و نسلهای بعد هم از آن سهم دارند و همانگونه که اجداد ما این عرصهها را سالم به ما تحویل دادند، ما نیز وظیفه داریم آن را تحویل نسلهای بعد بدهیم.
انتظار میرود با اینهمه توضیح، شهروندان و مسافرانی که این روزها به دامن طبیعت میروند تا از موهبتهای آن بهره ببرند، در پایان هم در نهایت مراقبت و احترام از حریم آن بیرون بیایند؛ آتشی را نیمسوخته در حاشیه جنگل رها نکنند و زبالهها و بهویژه ظروف پلاستیکی و سفرههای یکبارمصرف را در طبیعت جا نگذارند.
نباید بیاحتیاطی یا بیمسئولیتی برخی از ما موجب شود به این سرمایه ارزشمند آسیب برسد؛ که در آن صورت هم در پیشگاه خالق و هم در برابر نسلهای بعدی شرمنده خواهیم بود ضمن اینکه هر آسیبی در طبیعت برابر قانون «اثر پروانهای»، در کوتاهمدت دامن خودمان را نیز خواهد گرفت.
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟