کد خبر : 6282
زمان انتشار : 1404/08/09 |
من «وفاق» را از «فراق» دوست‌تر دارم
یادداشت رسیده به «تفکر» درخصوص برگزاری نمایشگاه «اکسپو» توسط حوزه هنری در غیبت نامدارانِ خوشنویسی مرکز استان؛

من «وفاق» را از «فراق» دوست‌تر دارم

انتظار نمایشگاهی با چنین عنوان مرا تشنه دیدار آثاری درخور و زیبا کرد که حقاً هم این‌گونه بود. حظ بردم و سرشار از انرژی شدم اما در پایان به نظرم چیزی کم آمد. چیزی که باعث شد دوباره بچرخم ‌و بگردم. باز هم نبود. انگار برخی اسامی و بزرگانی جای‌شان خالی بود.

به گزارش تفکر،  خطه‌ی خط ! برخط چه آمده است. خط زیبای نستعلیق ! چه شده است ترا ؟ خوشنویسان انجمن دوستان‌تان کجایند ؟ استادانِ گران‌سنگ عرصه خوشنویسی استان مازندران، من وفاق را از فراق دوست‌تر دارم.

به بهانه «اکسپو» و نمایشگاه خوشنویسی هنرمندانِ عرصه خط پا به نمایشگاه گذاشتم.

انتظار نمایشگاهی با چنین عنوان مرا تشنه دیدار آثاری درخور و زیبا کرد که حقاً هم این‌گونه بود. حظ بردم و سرشار از انرژی شدم اما در پایان به نظرم چیزی کم آمد. چیزی که باعث شد دوباره بچرخم ‌و بگردم. باز هم نبود. انگار برخی اسامی و بزرگانی جای‌شان خالی بود. نوشم، نیشم شد و این‌بار فقط دنبال اسامی و عناوین گشتم نه به دنبال ضعف‌ها و قوت‌ها.

بله؛ عرصه از حضور پیش‌کسوتان و برخی دوستان خالی بود و چه حیف که همه نبودند. آن‌همه ذوق و شعف من از دیدن عناوین تازه و ‌جوان کاتب شهرم ته دلم را با نشاط پر نکرد. چرا که از خیلی‌ها اثری ندیدم در حالی که هستند و نفس می‌کشند. بر سر خوشنویسان چه آمده که این‌گونه شده است.

روزی که نستعلیق را «میرعلی» بنا نهاد واضعان آمدند و بر آن اصول ۱۲گانه نوشتند. در سرنوشت خطاطان که خالص‌ترین هنرمندان هستند و بهترین انسان زمانه خویش، اصل صفا و شأن را در مقدرات او رقم زدند. در این مرتبت خطاط به جایی می‌رسد که هر کسی به این درجه نرسد. خطاط عارف زمانه خویش است. خطاط قدیم رقم می‎زد، می‌نگاشت، بنده خدا -می‌نوشت کمترین.

چگونه می‌توان این همه زیبا نگاشت، قرص و تمام و کمال نوشت، ابداعاتی در ترکیب‌ها و مرکب‌برداری داشت، اما از اصل صفا و شأن جا ماند؟

چه شده که خطاطی در خانه بنویسد و ما فقط به دیدن خط شما بسنده کنیم؟!

آیا خطِ اتحاد با آن‌همه قوت و خطِ رضا با همه‌ی ملاحت و لطافت جای‌شان خالی نبود!!!؟ آیا آن‌ها در خانه بنویسند و شما در کوی و برزن، صفای و‌جودتان زیر سوال نرفته؟ شما با نبود عزیزانی که عمری بحث صعود‌ها و نزول‌ها را کردند احساس کاستی  نکردید!

سال‌های نه چندان دور در خیابان انقلاب نوشته‌ای دیدم که آدرس تنها انجمن ساری را میرزا زمانی می‌داد. آن‌روز دلم گرفت که یک شهر دو نرخ چرا.

من خطاط نیستم ولی خطاطان را دوست‌تر دارم از جانم. چرا که می‌دانم برای نوشتن (دور) در حرف دایره‌ای، خطاط تمامِ خود را می‌گذارد، نود و نهِ او کلمه را ششدانگ در نمی‌آورد.

امروز نمایشگاهی با آن‌همه تکنیک، رنگ و شیوه در نگارش مرا به شوق نیاورد لیکن به ذوق آمدم ساعت چهار صبح آدینه برای نگاشتن این متن به جای دست بر قلم و ‌مرکب بردن. شاید با نوشتن در این طلوع دل‌انگیز کمی از صفا سخن برانیم. من صفا و شأن را بین قلم نی به دستان می‌جستم؛ زهی خیال باطل !

امروز برای خطاط‌مان مهمانِ استانداری مهم‌تر از خوشنویسی است که بیش از ۵۰سال نوشت. امروز برای خطاط مهمانی از شهرداری باارزش‌تر  از ملیح‌نویس همکنف اوست امروز موقعیت سیاسی داشتن از با صفا بودن ارزشمند‌تر شده است.
شأن را جا‌به‌جا نکنید.
ای اهل قلم ! صفا داشته باشید.


به قلم: کمترین، بنده خدا -محمدعلی محمدیان برنتی

لینک کپی شد
ارسال نظرات
یادداشت