مدیرکل انتقال خون مازندران هشدار داد:
سهم قطعی برق بر کاهش ذخایر خونی
«عبدالله محمدی فیروزجایی» با بیان اینکه ذخیره خون در استان بین چهار تا پنج روز است، گفت: قطعی برق در ماههای گذشته برای خونگیری از اهداکنندگان مشکلاتی به وجود آورده و انتظار داریم با توجه به اهمیت حفظ ذخایر خونی در این زمینه تدبیر لازم بشود.
به گزارش تفکر مدیرکل انتقال خون مازندران امروز پنجشنبه گفت: نیاز دائمی به خود، ایجاب میکند اهداکنندگاه بهطور مستمر در پایگاههای انتقال خون استان حضور داشته باشند.
محمدی فیروزجایی افزود: باتوجه به قرار گرفتن در روزهای پایان سال و همچنین در پیش بودن ماه مبارک رمضان، نگران کاهش ذخایر خونی استان هستیم.
وی گفت: گردشگرپذیر بودن مازندران و وجود بیماران خاص موجب میشود مصرف خون و فرآوردههای خونی در استان بالا باشد و ما برای افزایش ذخایر خونی به همراهی و مساعده مردم نیاز داریم.
مدیرکل انتقال خون مازندران با تاکید براینکه قطعی برق در ماههای گذشته برای خونگیری از اهداکنندگان مشکلاتی به وجود آورده است، گفت: انتظار داریم با توجه به اهمیت حفظ ذخایر خونی در این زمینه تدبیر لازم بشود.
محمدی فیروزجایی گفت: پایگاههای انتقال خون بهصورت ۲ شیفت و در برخی موارد سه شیفت درحال فعالیت هستند تا فرآیند خونگیری انجام شود.
گفتنی است ادارهکل انتقال خون استان با داشتن ۱۴ پایگاه ثابت و سه اتوبوس سیار اهدای خون، وظیفه تامین خون و فرآوردههای خونی برای ۴۷ مرکز درمانی و بیمارستانی استان و نزدیک به ۱۴ هزار بیمار خاص از جمله تالاسمی، هموفیلی، سرطانی و دیالیزی را برعهده دارد.
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟