روایت صادقانه خاطرات «عبدالصمد زراعتی» از دفاع مقدس؛
کتاب «غلاف آهنین» منتشر شد
«عبدالصمد زراعتی» در مقدمه کتاب خود نوشت: اثر حاضر تنها یک کتاب نیست؛ یک سفر است. سفری به قلب یکی از حساسترین دوران این مرز و بوم. این اثر، مجموعهای است از خاطرات راویانی که «غلاف آهنین» ایمان و ارادهشان، تنها پناهشان در برابر طوفان فولاد بود.
به گزارش تفکر،
«غلاف آهنین» روایت صادقانه خاطرات عبدالصمد زراعتی جویباری رزمنده سالهای دفاع مقدس است. وی از رزمندگان شناخته شده مازندران بود که از کناره خلیجفارس تا مرز اشنویه در عملیاتهای گوناگون جنگید و در این کتاب بخشی از سرگذشت دفاع مقدس در زمستان ۱۳۶۵ را روایت میکند.
زراعتی با نثری صمیمی، تصویری روشن از دوران پر التهاب را پیش چشم خواننده آورده است، به همین دلیل کتاب غلاف آهنین، سندی از روزهای پرآشوب جنگ و دلیری مردانی است که در تاریکی ایستادند و چراغ امید وطن را فروزان نگاه داشتند.
مؤلف در مقدمه این اثر آورده است این نوشته مرور دردمندانه از حوادث است؛ از اینرو طی نگارش، به علت یادآوری خاطرات لطمههای روحی زیادی را تحمل کردم. با گذشت نزدیک ۴۰ سال از آن رویدادها، تاکنون کمتر شبی را بدون آشفتگیهای آن، پشت سر گذاشتم.
از جمله ویژگیهای بارز این اثر میتوان به صداقت بیریا، در کانون توجه بودن انسان، جزئیات زنده و تصویرساز، و درسهایی برای امروز(مسئولیتپذیری، وحدت، مقاومت و امید) اشاره کرد.
در این اثر ۷۲ روایت - خاطره پیشروی خوانندگان قرار میگیرد که عناوین برخی آنها عبارتاند از: مصیبتهای یک نارنجک، تأثیر روحانیون جوان، رگبار به آفتابه، یافتن یاران و پایان سردرگمی، مصاف تن و تانک، شلمچه و تداعی خاطرهها، قرعهکشی برای شهادت، با اسرای دشمن.
گفتنی است حجتالاسلام عبدالصمد زراعتی از فعالان سیاسی شناختهشده استان مازندران از طیف اصلاحطلب است.
تصاویر خبر
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟