یادداشت رسیده به «تحریریه تفکر» از یک معلم؛
تعطیلیهای بیهویت
مدیران کاملاً آرام هستند و به خیال خود با تعطیلی مدارس، دارند ناترازی را مدیریت میکنند در حالیکه، این تعطیلیهای سرزده و بیهویت، افت کیفیت آموزش در مدارس هر سه مقطع را به دنبال دارد و با ادامه تربیت دانشآموزانی کمدانش، در ناترازی عمیقتری فرو میافتیم که از ناترازی برق و آب و گاز هم خوفناکتر است.
به گزارش تفکر، دهه شصت سریالی با هنرنمایی «اکبر عبدی» در نقش «محسن» -پسرکی خوشخوراک و سربههوا- پخش میشد که هر شب دیر میخوابید و هر صبح دیر به مدرسه میرسید و در تیتراژ سریال جمله معروفی با صدایی سرشار از اندوه و نگرانی وی تکرار میشد که میگفت: «دوباره مدرسهام دیر شده؛ حالا چیکار کنم ؟»
امروز و پس از ناترازیهای ادامهدار، فراوانی روزهای تعطیل در سال تحصیلی جاری برای معلمان به معضلی تبدیل شد و این موضوع موجب شد بسیاری از معلمان پایههای مختلف، از برنامه درسی خود عقب هستند و با شنیدن خبر تعطیلی نه تنها خوشحال نمیشوند که غصهدار میمانند.
از نظر معلم، معنای این تعطیلیهای جز آن نیست که با بازگشایی مدارس و آغاز کلاس، ناچار هستند تندتر از معمول تدریس کنند و تدریس تندتر از معمول، یعنی افت کیفیت آموزش و اگر مجموعه مطالب گفته شده را بگذارید کنار افت آموزشی شدید در مدارس طی چند سال اخیر پس از کرونا، متوجه خواهید شد مقصود من چیست.
در آخرین تحلیل نتایج آزمون «تیمز» که روز گذشته در یکی از رسانههای سراسری انجام شد و وزارت آموزش و پرورش هنوز به آن واکنشی نشان نداد، رتبه دانشآموزان ایران در این آزمون بینالمللی بسیار نامطلوب بود و در موارد بسیاری میتوان گفت از آخر اول شدیم و برخی، تعطیلی دو ساله مدارس در دوران کرونا یا یکی از دلایل آن میدانند و اگر قرار باشد به دلیل ناترازی این تعطیلیها ادامه داشته باشد، چه بسا وضع از این بدتر شود و نیازی به گفتن نیست که ناترازی انرژی، فقط به برق و آب و روان جامعه کار ندارد بلکه آینده علمی ما را هم نابود میکند.
در ادامه این تحلیل نوشته شد: طبق نتایج آزمون تیمز، ۲۱ درصد از دانشآموزان ایران عملکرد بسیار ضعیفی دارند و از هر ۵ دانشآموز، ۲ نفر هیچچیزی نمیآموزند.
مدیران کاملاً آرام هستند و به خیال خود با تعطیلی مدارس، دارند ناترازی را مدیریت میکنند در حالیکه، این تعطیلیهای سرزده و بیهویت، افت کیفیت آموزش در مدارس هر سه مقطع را به دنبال دارد و با ادامه تربیت دانشآموزانی کمدانش، در ناترازی عمیقتری فرو میافتیم که از ناترازی برق و آب و گاز هم خوفناکتر است.
هیچ کس جز معلم که در صف مقدم جبهه آموزش حضور دارد، درد و زخم این تعطیلیهای بیهویت را درک نمیکند هرچند این تعطیلیهای سرزده، خوشایند کودکان و نوجوانان دانشآموز باشد.
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟