یادداشت « دبیر همایش آب، خاک و تغییر اقلیم استان مازندران» درخصوص ریشههای ناترازی آبی؛
روزی که «آب» سیاسی شد !
«سعید شعبانی» با اشاره به حاد شدن بحران آب در کشور و همچنین کمبود این مایهی حیات در مناطقی از استان مازندران گفت: ما بهکرات شاهد بودیم سیاسیون از وعده انتقال آب و سدسازی در طول چهار دهه گذشته بهعنوان یک ابزار برای کسب رأی استفاده میکردند.
به گزارش تفکر، دبیر همایش آب، خاک و تغییر اقلیم استان مازندران گفت: طرحهای انتقال آب میانحوضهای - انتقال آب از یک حوضه آبریز به حوضه دیگر- که سهمی عمده در نابودی منابع آبی کشور داشته و دارد و درحال حاضر نیز غیرقانونی است، هنوز هم با اصرار برخی نمایندگان و مافیای آب، در حال اجرا است مانند طرح سد فینسک یا برنامه انحراف آب از بالادست رودخانه تجن به سمت استان سمنان.
دبیرِ خانه کشاورز استان مازندران گفت: نتیجه استفاده از آب بهعنوان یک ابزار سیاسی موجب شد بدیهیات و واقعیتهای اقلیمی و جغرافیایی کشور نادیده گرفته شود، کشوری که دارای آب و هوای خشک و نیمهخشک است و مصرف آب هم در بخش کشاورزی و هم در بخش شُرب باید همراه با عقلانیت و تدبیر باشد.
وی افزود: مدیران، تصمیمسازان و سیاسیون چندین سال هشدارهای دلسوزان و زنگهای خطر برای خشکسالی را ناشنیده گرفتند تا جاییکه به تعبیر برخی کارشناسان، از نظر آبی به افلاس و ورشکستگی رسیدیم.
سعید شعبانی گفت: هشدارهای آبی در ایران از اواخر دهه هفتاد و زمانی که جمعیت ایران هنوز با 90 میلیون فاصله بسیار داشت، بارها طرح میشد و مدیران توجهی به آن نداشتند و مشخص است که امروز مقابله با ناترازی آبی، بسیار دشوار است ضمن اینکه آسیبی غیرقابل جبران به پهنههای زیستی وارد شد.
دبیر همایش آب، خاک و تغییر اقلیم استان مازندران همچنین گفت: نکته بسیار مهم این است که هنوز هم حقایقی چون فرونشستهای پیدرپی در مناطق مهم کشور که نتیجه خالی شدن سفرههای آب زیرزمینی است، به اطلاع مردم رسانده نمیشود و هنوز هم برخی تصور میکنند با یک سالِ پرباران، مشکل حل خواهد شد در حالیکه مردم حق دارند واقعیتهای تلخ پیشِ رو را بدانند تا در مقابله با ناترازی آبی که خطرناکترین نوع ناترازی است، همراه مدیران باشند.
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟