تحلیل «تفکر» بر ادعای مدیران مبنی بر اجرای طرح تفکیک زباله در 747 روستای استان مازندران؛
پنهانکردن خاکروبه زیر فرش !
این روزها همه مدیران از ضرورت مدیریت پسماند میگویند اما گویا برخی مدیران اصرار دارند پسماند را با نصب بنر و برچسب و دادن آمارهای خلاف واقع مدیریت کنند کاری که بیشباهت به پنهان کردن خاکروبه زیر فرش خانه نیست !
به گزارش تفکر، استاندار مازندران هفتهای نیست که در جایی و جلسهای بر این جمله تأکید نکند که «پسماند اَبَرچالش مازندران است»، گزارهای که متأسفانه کاملاً درست است و در این بخش مدیران و شهروندان به یک اندازه کمکاری و ترکفعل دارند.
صریح و صادقانه باید بنویسیم که کمتر جایی از استان مازندران اعم از ساحل، جنگل، حاشیه شهر و روستا را میتوان دید که زباله در جایجای آن یله و رها نباشد و سگهای بیصاحب را در حوالی آن ندید.
هم مردم و هم مدیران مشکل زباله را میبینند و همه بر آلودگی طبیعت و مناظر استان به سبب وجود پسماند، اقرار دارند اما راه درمان آن چیست و چگونه میتوان این ابرچالش را مدیریت، کنترل و مهار کرد ؟ در مقام حرف و سخن، پاسخ روشن است؛ «مدیریت پسماند». این روزها همه مدیران از ضرورت مدیریت پسماند میگویند اما گویا برخی مدیران اصرار دارند پسماند را با نصب بنر و برچسب و دادن آمارهای خلاف واقع مدیریت کنند کاری که بیشباهت به پنهان کردن خاکروبه زیر فرش خانه نیست !
پس از آغاز به کار مهدی یونسی رستمی و تأکیدش بر ضرورت مدیریت پسماند، برخی مدیران و همچنین فرمانداران دست به کار عددسازی شدند ازجمله مدیرکل دفتر روستایی و شوراهای استانداری مازندران با اشاره به اجرای طرح تفکیک زباله از مبدأ بهمنظور حفظ محیطزیست استان به دستور استاندار گفت: این طرح از بهمن 1403 آغاز شد و در حال حاضر (فروردین 1404) ۲۰۷ در روستا طرح تفکیک زباله در حال انجام است. منبع: (ایرنا مازندران؛ کد خبر: 85802773)
استاندار مازندران نیز احتمالاً برابر آماری که توسط فرمانداریها تنظیم میشود در دوم خرداد مدعی شد: پیشرفت طرح تفکیک پسماند در استان با هدف رفع مشکلات زیستمحیطی ناشی از تولید زباله به ۷۴۷ روستا رسید و تا پایان سال به هزار روستا خواهد رسید.
منبع: (ایرنا مازندران؛ کد خبر: 85841417)
به عبارت روشن طی حدود پنج ماه تفکیک زباله به این عدد رسید و قرار است تا پایان سال به هزار روستا برسد.
به نظر ما حتی چوبدستی فرشته مهربانی که کدوی تنبل سیندرلا را تبدیل به کالسکه طلا کرد هم نمیتواند چنین معجزهای کند و ما برای بررسی این آمار و ادعا، به چند روستا سرکشی کردیم.
مشاهدات ما تأیید میکند بسیاری از بخشداریها تنها کاری که برای تبیین ضرورت تفکیک زباله از مبدأ یعنی از آشپزخانه منازل انجام دادند نصب بنر در نقاطی از روستاها و نصب برچسب بر درب منازل است بدون برگزاری هیچ کلاسی برای خانوارها و تبیین مفهوم تفکیک برای زنان خانهدار روستایی که در صف نخست اجرای تفکیک زباله از مبدأ هستند.
همچنین مشاهدات ما تأیید میکند در بسیاری از روستاهایی که در آمار 747 روستا قرار دارند، هفتهای دو تا سه بار کامیون حمل زباله مراجعه و زبالههای تفکیکنشده را از دم در منازل جمعآوری میکند و راهی لندفیل میشود.
جهت مزید آگاهی مدیرانی که آمار میدهند لازم است تأکید کنیم 90 درصد از زباله شامل پنج آیتم «پلاستیک»، «کاغذ و عناصر سلولزی»، «شیشه»، «قوطیهای فلزی» و «زباله تَر یا دورریزِ اقلام خوراکی» است که چهار آیتم نخست با هدایت به مسیر بازیافت، قابلیت تولید ثروت را دارد و آیتم پنجم را نیز میتوان به کود زیستی تبدیل کرد.
اگر تفکیک زباله در مبدأ یعنی در آشپزخانه منازل صورت بگیرد، حتی با فرض دفن و دپوی زباله تَر میتوان امیدوار بود پنجاه درصد از زبالهها به پول و سرمایه تبدیل گردد و فشار کمتری به محیطزیست حساس و شکننده مازندران وارد آید.
پیشنهاد میکنیم واحدهای نظارتی نیز مانند ما سری به برخی روستاها بزنند تا روشن شود که تعداد روستاهایی که تفکیک زباله از مبدأ در آنها بهدرستی انجام میشود بسیار نادر هستند.

تصاویر خبر
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟