یادداشت «تفکر» درخصوص اقدام عجیب مدیریت شهری در سال جدید؛
«شیرگاه» شهر بیمیدان !
«شیرگاه» در حاشیه جاده اصلی تهران است و سالهای اخیر به واسطه معرفی بیشتر در رسانههای جمعی، بیش از همه شهرهای مازندران، منتخب و مقصد سفر مسافران و گردشگران قرار میگیرد، اما امسال هیچ کار چشمگیری در حوزه سیما و منظر شهری انجام نشد، گویا که شیرگاه؛ مسئولی در شورای شهر ندارد.
به گزارش تفکر، استان مازندران در مقاطعی چون نوروز پذیرای مسافران بسیاری از نقاط مختلف کشور است و مدیران شهری هم به رسم مهماننوازی که ریشه در خون مردم این سرزمین دارد، از چند هفته قبل دست به کار میشوند تا شهر را نونوار کنند.
در روزهای پایانی اسفند شاهد هستیم که در بسیاری از شهرها آخرین طرحهای مربوط به سیما و منظر شهری و نصب اِلِمانهای مربوط به سال نو و فرهنگ مازندران، در مبادی ورودی شهرها نصب میشود.
شیرگاه که در حاشیه جاده اصلی تهران است و این سالهای اخیر به واسطه معرفی بیشتر در رسانههای جمعی، بیش از همه شهرهای مازندران، منتخب و مقصد سفر مسافران و گردشگران قرار میگیرد، اما امسال هیچ کار چشمگیری در حوزه سیما و منظر شهری انجام نشد، گویا که شیرگاه؛ مسئولی در شورای شهر ندارد.
بدتر از آن برهم زدن طرح و ترکیب تنها میدان شهر شیرگاه در همین ایام بود که حالا و درست مقارن با تعطیلات نوروز، به حال خود رها شد.
میدان قبلی نما و اِلِمانی داشت و اگر مدیران شهری، قصدی بر ترمیم و توسعه آن داشتند باید چند ماه قبل، ساخت میدان جدید را آغاز میکردند و در روزهای پایان اسفند آن را تحویل میدادند نه اینکه ترکیب تنها میدان شهر را بر هم بزنند و در تعطیلات نوروز آن را به این وضع درآورند.
این اقدام حوزه مدیریت شهری شیرگاه، نهایتِ بیتدبیری و کجسلیقگی بود که لازم است هم از سوی افکار عمومی و هم از سوی دستگاههای نظارتی محکوم شود.
سوال و انتقاد ما همچنین خطاب به فرماندار شهرستان است و یادآوری این نکته که وقتی مدیران شهری نسبت به توسعه شیرگاه تا این اندازه، بیتوجه هستند و در این روزها که شهر در معرض دید همگان قرار دارد، خودزنی میکنند نباید توقعی از مدیران استانی داشته باشید که فکری به حال چالشهای سوادکوه شمالی کنند و نگران پروژههای نیمهتمام شهر شما باشند.
دو تصویر زیر مربوط به تنها میدان شهر شیرگاه قبل از تخریب است:


عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟