تحلیل «تفکر» بر نگرانی هر روزه دانشآموزان محمودآباد، بر سر اختلاف کهنه ۲ ادارهکل؛
دبستان یا آرامستان؟
برخی از شهروندان محمودآباد به دلیل باورهای مذهبی خود، وصیت میکنند پس از مرگ پیکر آنان را در محوطه امامزاده قاسم طواف دهند و دانشآموزان ابتدایی و متوسطه اول یعنی کودکان و نوجوانانی که شاید درک درستی از مفهوم مرگ ندارند، در این مکان هر روز شاهد تشییعجنازه و صحنههای گریه و زاری و بیقراری بازماندگان هستند که بر روحیه آنان نیز آثاری وحشتناک دارد.
به گزارش تفکر، روز گذشته رییسکل دادگستری استان مازندران به اتفاق مدیرانکل اوقاف، آموزش و پرورش و همچنین فرماندار محمودآباد به محوطه امامزاده قاسم این شهرستان رفت تا پروندهای را بررسی کند.
پرونده تقریباً روشن است و نقطه مبهمی ندارد، ادارهکل اوقاف و امور خیریه استان مازندران مدعی است بخشی از ۲ دبستان پسرانه انقلاب اسلامی و مدرسه متوسطه اول امام خمینی(ره)، در حریم امامزاده قاسم قرار دارد و گویا اسناد و مدارک نیز ادعای اوقاف را تأیید میکند.
به همین دلیل «عباس پوریانی» پس از بازدید از امامزاده قاسم (ع) محمودآباد گفت: «در یک جلسه استانی با حضور مدیران اوقاف و آموزش و پرورش به مشکل وجود مدرسه در محوطه امامزاده قاسم (ع) محمودآباد خواهیم پرداخت و نسبت به جابهجایی مدرسه و احداث مدرسه جدید تصمیمگیری میشود.»
همین اظهارنظر رییسکل دستگاه قضا تأیید میکند بخشهایی از ساختمان و محوطه این 2 مدرسه در حریم ملک وقفی قرار دارد و آموزش و پرورش هم باید مکان مدرسه را تغییر دهد اما حرف ما درخصوص سابقه این پرونده است.
اگر در اینترنت جستوجویی ساده داشته باشیم متوجه میشویم خبرگزاری ایرنا در خبری با کد «80041286» و با تیتر «اوقاف از ادامه فعاليت مدارس در امامزاده قاسم محمودآباد انتقاد كرد» در جلسه شورای آموزش و پرورش استان که به ریاست علیاکبر طاهایی استاندار وقت و رییس شورای آموزش و پرورش برگزار شده بود، نسبت به این موضوع انتقاد کرد.
آن روز مدیرکل آموزش و پرورش «محمدعلی امیری» بود و تا امروز این ادارهکل «سیدعلی قاسمی»، «عسکری نیکزاد»، «علیرضا سعدیپور»، «مصطفی عابدی» را در اتاق مدیرکل تجربه کرد و امروز هم «حسین کمالی» مدیرکل آموزش و پرورش است که روز گذشته در بازدید از این دو مدرسه حضور داشت.
روشن است که در همان سال ۱۳۹۰ یعنی ۱۳ سال قبل مطالبه مدیرکل وقت اوقاف، مطالبه درستی بوده است؛ کمااینکه در خبری دیگر از ایرنا که با کد « 81610889» در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴ از سیفالله فرزانه فرماندار وقت محمودآباد در دسترس است میخوانیم: «در خروج مدارس از محوطه زيارتگاه امامزاده قاسم(ع) جاي هيچگونه تعللي نيست».
حرف ما این است که استان مازندران مجمع خیّرین مدرسهسازی دارد که تقریباً سه دهه فعالیت موثر در استان داشت، دو مدرسه واقعشده در محوطه امامزاده قاسم محمودآباد هم که حدود ۸۰ سال قبل احداث شد، جزو مدارس فرسوده و تخریبی استان محسوب میشود.
افزون بر آن، برخی از شهروندان محمودآباد به دلیل باورهای مذهبی خود، وصیت میکنند پس از مرگ پیکر آنان را در محوطه امامزاده قاسم طواف دهند و دانشآموزان ابتدایی و متوسطه اول یعنی کودکان و نوجوانانی که شاید درک درستی از مفهوم مرگ ندارند، در این مکان هر روز شاهد تشییعجنازه و صحنههای گریه و زاری و بیقراری بازماندگان هستند که بر روحیه آنان نیز آثاری وحشتناک دارد.
در چنین شرایطی توقع ما این است ادارهکل آموزش و پرورش باید انتقال این ۲ مدرسه را در صدر اولویتهای خود قرار دهد و مدیران کل تا احداث مدرسه در مکانی دیگر، آرام و قرار نداشته باشند.
همچنین استاندار مازندران رییس شورای آموزش و پرورش استان است و از آن روز تا امروز ۷ رییس شورای آموزش و پرورش در مازندران [سیدعلی اکبر طاهایی، ربیع فلاح، محمد اسلامی، مجید حسینزادگان، سیدمحمود حسینیپور، یوسف نوری و مهدی یونسی رستمی] آمدند و رفتند؛ اگر مدیران کل آموزش و پرورش در این زمینه کوتاهی کردند (که کردند)، چرا استانداران اقدامی نکردند؟
نکته آخر اینکه با چه استدلالی میتوان این حجم از کمکاری و ترک فعل را توجیه کرد و مقصر در این میان دقیقاً چه کسی است؟!
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟