یادداشت «تفکر» درخصوص منطقیبودن ایده کمک گرفتن از مولدسازی برای تکمیل طرحها؛
آینده مبهم نیمهتمامها
روشن است که سرنوشت پروژههای نیمهتمام به مولدسازی گره خورده چون کیسه دولت خالی است اما نگاهی به پیشینه اجرای مولدسازی در مازندران نشان میدهد این فرایند به کندی و گاه با کارشکنی مدیران دستگاههای اجرایی همراه بوده است.
به گزارش تفکر، استاندار مازندران چندین بار از ۲ هزار و هفتصد طرح نیمهتمام در مازندران سخن گفت که حدود هفتاد طرح هم ملی هستند و عمر برخی نیز به دو دهه میرسد.
«مهدی یونسی رستمی» تا امروز، نگفت که تکمیل این تعداد طرح و پروژه عمرانی، به چه اعتبار قابلتوجهی نیاز دارد اما هر کس که عدد بداند و سرش کمی در حساب و کتاب باشد، تأیید میکند تأمین چنین اعتباری در حال حاضر نه از منابع استانی و نه حتی از منابع وزارتی، مقدور نیست و احتمالاً به همین دلیل نگاهها متوجه «مولدسازی» شد.
استاندار مازندران نیز چند بار به این موضوع اشاره کرد و جلسات کارگروه مولدسازی را منظمتر از قبل برگزار میکند و حتی «قاسم عزیززاده گرجی» معاون سیاسی استاندار نیز امروز-سهشنبه- در بازدید از باغموزه دفاع مقدس در مرکز استان گفت اعتبار موردنیاز برای تکمیل طرحهای عمرانی این مجموعه نیز از مولدسازی تأمین خواهد شد.
روشن است که سرنوشت پروژههای نیمهتمام به مولدسازی گره خورده چون کیسه دولت خالی است اما نگاهی به پیشینه اجرای طرح مولدسازی در مازندران نشان میدهد این فرایند به کندی و گاه با کارشکنی مدیران دستگاههای اجرایی همراه بوده است.
«استاندار مازندران» در یکی از جلسات اخیر کارگروه مولدسازی که خبر آن در تاریخ هفتم بهمن با کد «150336» بر خروجی پایگاه خبری استانداری مازندران قرار گرفت به این کارشکنیها انتقاد کرد و گفت: «مولدسازی داراییهای دولت با هدف اتمام طرحهای عمرانی مورد تاکید است و این املاک ارثیه هیچ یک از کارکنان به خصوص مدیران نیست و باید همکاری همهجانبه داشته باشند.»
طی چند سال اخیر از دولت سیزدهم تا دولت فعلی که اجرای طرح مولدسازی مورد توجه قرار گرفت، برخی مدیران و همچنین نمایندگان به برخی پلاژهای دستگاههای اجرایی در مرکز استان اشاره کردند اما هیچ کدام از دستگاهها حاضر نشدند این املاک و داراییها را معرفی کنند و در معرض فروش بگذارند و دور از واقعیت نیست اگر بگوییم تا امروز هیچ نتیجه روشنی از تأثیر مولدسازی بر تسریع در تکمیل پروژههای نیمهتمام در استان دیده نشد.
البته نباید از نظر دور داشت که یک نمونه موفق از مولدسازی در پزشکی قانونی استان انجام گرفت که طی آن ساختمان قدیمی این دستگاه در بابل فروخته شد و با رقم حاصل از فروش این ساختمان، شهرستان نکا که فاقد اداره پزشکی قانونی و سالها مستأجر اداره نظامپزشکی بود، صاحب اداره پزشکی قانونی مستقل شد.
با طرح یک تجربه موفق در مولدسازی خواستیم بگوییم که هدف ما از این نوشتار، رد کردن طرح مولدسازی نیست اما اگر قرار باشد با این سرعت و به این شیوه، با کمک از عواید ناشی از مولدسازی، سراغ تکمیل دو هزار و هفتصد طرح نیمهتمام برویم، دور از انتظار نیست تا ۵۰ سال دیگر هم باید منتظر تکمیل فلان طرح و بهمان پروژه باشیم آن هم در شرایطی که قیمت همه اقلام و بهویژه قیمت مصالح، رشد نجومی دارد.
امیدواریم استاندار مازندران که بارها اعلام کرد توجه و تمرکز خود را بر تکمیل این طرحها گذاشت، متوجه این نکته هم باشد که گره زدن سرنوشت نیمهتمامها به مولدسازی پایانی نامعلوم دارد و لازم است با نمایندگان مجلس استان که دو تن از آنان، روسای دو کمیسیون مهم در مجلس شورای اسلامی هستند، رایزنی کند تا بخشی از اعتبارات مورد نیاز از طریق منابع شناور و از محل اعتبارات ملی تأمین شود و از طرح این نکته که همه منابع مورد نیاز برای طرحهای نیمهتمام مازندران را با مولدسازی تأمین میکنیم خودداری کند که مدیران ارشد دولت چهاردهم اینگونه برداشت نکنند که مازندران نیازی به اعتبارات ویژه از منابع ملی برای تکمیل نیمهتمامها ندارد.
**عکس مربوط به پل کمربندی فریدونکنار است که پس از ۲ دهه بلاتکلیفی، قبل از افتتاح از دو طرف تخریب شد.
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟