تحلیل «تفکر» بر افزایش نجومی قیمت برنج مازندران در روزهایی که هیچ کشاورزی برنجی در انبار ندارد؛
همیشه واسطهها و دلالان برنده هستند !
طی چند سال گذشته قیمت برنج طارم محلی در زمان برداشت، به حداقل خود میرسد و چند ماه پس از آنکه کشاورز، برنج تولیدی خود را با قیمت پایین فروخت و کیسههای شالی به سلامت در انبار دلالان بر زمین نشست، قیمت آن افزایش مییابد و واسطهها و دلالان برنده میشوند.
به گزارش تفکر، طی هفتههای جاری و به دلیل کمبود عرضه برنج در بازار، قیمت طارم محلی مازندران به کیلویی حدود 300 تا 350 هزار تومان رسید، قیمتی که برای تولیدکنندگان برنج هم فَرَحانگیز است و هم حُزنآلود؛ فَرَحانگیز از این منظر که این امید را در میان تولیدکنندگان برنج و کشاورزان زحمتکش مازندران زنده کرد که تا یکماه آینده نیز قیمت منطقی و مقرون به صرفه خود را حفظ کند و آنان بتوانند از رنج خود، سودی ببرند و حُزنانگیز از این منظر که به خاطر دارند مرداد سال گذشته همین برنج را حدود یک چهارم این قیمت به واسطهها و دلالان فروختند.
اگر میبینیم بسیاری از جوانان تمایلی به کار در مزارع آبا و اجدادی خود ندارند و ترجیح میدهند برنجستانهای خود را به فروش برسانند به همین دلیل است که میبینند برنجکاری برای پدران آنان، سود چندانی نداشته است جز خط سیاهی بر رخسار آنان و دستانی خالی.
قیمت نهادههای کشاورزی چون کود و سم و همچنین دستمزد کارگر به اندازهای زیاد است که کشاورزان برخی سالها مانند مرداد 1403 در نهایت محصول خود را با زیان به فروش رساندن یا سود چندانی دریافت نکردند و بسیاری از آنان از تولید و تلاش در صف امنیت غذایی کشور، ناامید و دلسرد شدند.
حدود یکماه تا فصل برداشت طارم محلی مازندران باقی مانده است و طبیعی است زمانی که عرضه محصولی زیاد شود، قیمت نیز کاهش مییابد و کشاورزان هم توقع ندارند در زمان برداشت، خریداران برنج آنان را کیلویی 350 هزار تومان خریداری کنند اما لازم است اعضای مجمع نمایندگان استان، جهاد کشاورزی مازندران و همچنین معاونت هماهنگی امور اقتصادی استانداری طی کمتر از یک ماهی که به برداشت برنج زمان مانده است، نظارت کنند تا مانند سال قبل، قیمت برنج سقوط آزاد نکند و به کیلویی هشتاد هزار تومان نرسد.
اگر تولیدکننده مازندرانی با همه مشکلات، در این صف تلاش و مجاهدت میکند مدیران و نمایندگان نیز باید وظیفه خود را انجام دهند و در عمل از کشاورزان حمایت کنند و اجازه ندهند حاصل رنج آنان در جیب واسطهها جمع شود.

عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟