تحلیل «تفکر» بر هشدارهای مدیرعامل شرکت چوب و کاغذ مازندران درخصوص قطع برق این مجموعه بزرگ تولیدی؛
وقتی ناترازی، دامن کتب درسی را هم گرفت
حدود دو سال قبل و در آذر ماه 1402 بود که شرکت چوب و کاغذ مازندران در مراسمی بزرگ با حضور مدیران ملی و استانی، نمایندگان مجلس، کارگران و کارمندان زحمتکش این مجموعه، خودکفایی در تولید کاغذ چاپ و تحریر را جشن گرفت و در این مراسم البته صادقانه گفته شد که هنوز کشور بهطور کامل در تولید کاغذ چاپ و تحریر به خودکفایی نرسید اما با فعالیت چوب و کاغذ مازندران، گام بزرگی در این مسیر برداشته شد.
به گزارش تفکر، وقتی شنیدیم این مجموعه بزرگ تولیدی همچنین قراردادی به ارزش ۱۵۰۰ میلیارد تومان با وزارت آموزش و پرورش به امضا رساند و متعهد شد ۸۰ درصد کاغذ مورد نیاز برای کتب درسی ۱4 میلیون دانشآموز را برای سال تحصیلی 1405-1404 تولید و در موعد مقرر تحویل خواهد داد، به خود بالیدیم و حتی گفته شد قرار است در صفحه نخست کتب درسی بنویسند کاغذ این کتاب در چوب و کاغذ مازندران تولید شد.
اما روز گذشته قاسم محمدی مدیرعامل مجموعه چوب و کاغذ مازندران در مقابل دوربین صداوسیما ایستاد و از فشار ناترازی و قطع برق این مجموعه بزرگ گله کرد.
مدیرعامل شرکت چوب و کاغذ مازندران گفت: «بهدلیل قطع برق تمامی خطوط تولید این مجموعه از مدار خارج شده است.»
وی گفت: « ۸ روز است که کل برق ۳۵ مگاواتی مصرفی صنعت و سایر بخشهای کارخانه بهطور کامل قطع شده است و تنها ۱.۲ مگاوات برق دریافت میکنیم که صرفاً برای خدمات و روشنایی کافی است.»
خسارت عظیم این است که مدیرانی که بار ناترازی را بر دوش صنایع مهم چون چوب و کاغذ و همچنین شهرکها و نواحی صنعتی حمل میکنند متوجه نیستند که تبعات و آفات این اقدام چه اندازه گسترده است بهعنوان مثال اگر برق مجموعه چوب و کاغذ مازندران قطع باشد و کاغذ مورد نیاز در اختیار سازمان تالیف کتب درسی قرار نگیرد، اول مهر دانشآموزان کتاب ندارند، حتماً پیشنهاد مدیران وزارت نیرو این است که پیدیاف که هست ! ضمن اینکه وزارت آموزش و پرورش میتواند علیه این مجموعه اقامه دعوا و طلب خسارت کند.
نکته مهم بعدی اینکه خاموش ماندن دستگاهها برای یک مجموعه صنعتی، به معنای زیانِ مضاعف است چون تجهیزات برخی صنایع ازجمله چوب و کاغذ مازندران که باید ۲۴ ساعت شبانهروز فعال باشند، در صورت خاموش شدن، خیلی زود مستهلک میشوند ضمن اینکه توقف تولید، کاهش درآمد را به دنبال دارد آن هم در شرایطی که در پایان ماه، کارگران و خانوادههای آنان در انتظار پیامک واریزی حقوق هستند.
لازم است مدیریت ارشد استان این بدیهیات را به آگاهی مدیران برق و در سطح بالاتر به وزارت نیرو و همچنین وزارت کشور اطلاع دهد و تا زمان باقی است اقدام لازم صورت گیرد.
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟