تحلیل «تفکر» بر برگزاری نخستین همایش چهرههای ماندگار فرهنگ، هنر و رسانه استان مازندران؛
ماندگاری فرهنگ در قدرشناسی از بزرگان است
برای ما که در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه استان حضور داریم و بسیاری از سرمایههای انسانی و معنوی این حوزه را میشناسیم «نخستین همایش چهرههای ماندگار فرهنگ، هنر و رسانه مازندران»، گامی ارزشمند بود که محمد محمدی و همکارانش در ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به شکلی مناسب و درخور آن را برگزار کردند هرچند باید اذعان کرد که بخش چهرههای رسانه، آنچنان که باید، دیده نشد و گلایههایی هست.
به گزارش تفکر، شامگاه چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ نخستین همایش چهرههای ماندگار فرهنگ، هنر و رسانه استان مازندران به نیکی برگزار و در خاطرهها ماندگار شد.
برای ما که در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه استان حضور داریم و بسیاری از سرمایههای انسانی و معنوی این حوزه را میشناسیم برگزاری «نخستین همایش چهرههای ماندگار فرهنگ، هنر و رسانه مازندران»، گامی ارزشمند بود که محمد محمدی و همکارانش در ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به شکلی مناسب و درخور آن را برگزار کردند هرچند باید اذعان کرد که بخش چهرههای رسانه، آنچنان که باید، دیده نشد و گلایههایی هست.
حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در این همایش آن هم در شرایطی که هفته قبل برای یادواره سه روحانی شاخص به مازندران آمده بود، نشان از این داشت که مدیرکل توانست جایگاه این برنامه را بهدرستی برای مقام عالی وزارت تبیین کند و سید عباس صالحی برخلاف پروتکلهای متعارَف، برای دومین بار در یک هفته برای سخنرانی به مازندران آمد.
همایش چهرههای ماندگار در سطح استان مازندران، ابتکاری بود که پیشتر نمونه آن را نداشتیم و افرادی که در حوزههای مختلف انتخاب شدند نیز میتوان گفت در شمار رجال شاخص فرهنگی_هنری بودند.
طرح ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی برای «اجرای چنین برنامهای در سطح شهرستانهای مازندران»، «تکرار این همایش بهطور سالانه و قدردانی از دیگر بزرگان این حوزه در سالهای آینده» و «پذیرایی بسیار محترمانه در فضای باز از مهمانان پیش از آغاز برنامه»، از ظرافتهایی بود که خبر از برنامهریزیهای درست میداد.
قطعاً سابقه مدیریت مدیرکل جوان فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران در سطح وزارتی، در برگزاری برنامههایی چون نخستین همایش چهرههای ماندگار فرهنگ، هنر و رسانه مازندران موثر بود و ویژگی کسی که حوزه فرهنگ و هنر را میشناسد و به مدیرکلی میرسد این است که در اجرای چنین برنامههای مفید و لازمی، موثر واقع میشود.
مازندران، برخوردار از سرمایههای انسانی بیشماریست که چنانچه فرصت بالیدن برایشان فراهم شود، از پس دشوارترین مسئولیتها نیز برخواهند آمد کما اینکه تاکنون مسئولیتهای خطیری برعهدهی نامداران و نامآوران مازنی نهاده شد که نامشان بر بلندای تاریخ سترگ این دیار ماندگار شد.
نکته بعدی اینکه برگزارکنندگان مراسم نگذاشتند این سیزده چهرهی نامدار در حوزه فرهنگ، هنر و رسانه، خدایناکرده در بستر بیماری و احتضار بیفتند و پس از آن بخواهند در یک برنامه ویژه، سراغی از آنان بگیرند چنانچه مرسوم است و میتوان گفت چنین برنامههایی «برگزاری مراسم ختم قبل از مردن» است !
برجستگی بعدی این برنامه اضافه کردن یک شهید حوزه هنر «شهید شیخ موسی نظری» بود تا برای حاضران بهویژه نسل جوان یادآور این نکته باشد که گاهی چهرههای ماندگار و قهرمانان، در جایی از تاریخ معاصر جان خود را برای مردم فدا کردند، جسمشان متوقف شد و دیگر در میان ما نیستند و امروز که از جنگ و حمله دشمن خبری نیست، نباید حماسهسازان دیروز را فراموش کرد و همچنین گرامیداشت سه چهره فقید «مکرمه قنبری»، «احمد محسنپور» و «محسن متین» بود که تا همین چند سال پیش زینتبخش چنین محافلی بودند و امروز در بین ما نیستند.
نقدهایی نیز طی ساعات گذشته بر این همایش فرهنگی در فضای مجازی شکل گرفت؛ طبیعی است که عدهای به هر حال ممکن است به دلایلی منتقد باشند که اگر این دلایل از جنس نق نباشد و ریشه در منطقِ «یا من بازی یا بازی خراب» نداشته باشد باید مورد توجه قرار گیرد تا حق و حقیقت زیر پا نرود.
نکته آخر اینکه با همه قوتی که این همایش داشت، برخی ایرادات جزیی نیز به آن وارد بود که در مقایسه با نقاط قوت آن بسیار ناچیز است؛ ازجمله تأخیر حدود یکساعته در آغاز برنامه که شایسته است در اجراهای آتی مراعات شود.




عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟