
تحلیل «تفکر» بر نوروز 1404 که خسته از بارِ گرانی است؛
عید آمد و ما قبا نداریم
سال 1403 با همه خوشیها و ناخوشیهایش لحظاتی قبل به مهمترین قانون جهان یعنی «گذشت زمان» باخت و برای همیشه حذف شد و به تاریخ پیوست و جای خود را به سال 1404 داد اما خوف آن داریم استمرار دشواریهای اقتصادی و تنگناهای معیشتی سبب شود دل همه ما برای سالی که گذشت و تمام شد، تنگ شود.
به گزارش تفکر، زمان در ذات و ماهیت خود مفهومی «خطی» است اما جهانآفرین و خالق بزرگ که بهتر از هر کسی ما را میشناخت و میدانست ذاتِ خطی زمان، برای ذهن انسان ملالآور است، زیستگاه ما را در زمین طوری مهیا کرد که بازههای زمانی دوری یا گردشی ما را احاطه کنند و نوشدن روز و ماه و هفته از آن جمله هستند اما گردش فصول و آغاز سال در صدر این چرخه قرار دارد که بسیار سرگرمکننده است و ذهن ما را از مفهوم خطی زمان، کاملاً منحرف میکند.
نوشدن طبیعت در نیمکره شمالی زمین و بهار طبیعت را به مخاطبان «تفکر» و همه کسانی که در غوغای شهرنشینی و استیلای تکنولوژی، تفکر را طلاق ندادند، تبریک میگوییم.
اینکه نوشتیم نکند دلمان برای 1403 با همه ناملایماتش تنگ شود به خاطر تجربه گذشته بود که هر چه سالها تحویل شدند و ما در زمان به جلو رفتیم، در زندگی اجتماعی و اقتصادی خود «احسنالحال» ندیدیم و ساختن یک زندگی و دسترسی به خوشبختی دشوارتر از قبل شد و ضربالمثل «سال به سال؛ دریغ از پارسال» ناظر بر همین حقیقت است.
البته در این زمینه مدیران باید پاسخگو باشند که نیستند اما نوروز امسال، شاید گرانترین نوروز از زمان جمشیدشاه بود و بسیاری از خانوادهها، توانی برای تأمین اقلام و لوازم معمول این جشن بزرگ باستانی را نداشتند و نتوانستند لباس نو بخرند و در حالی که برابر آمارهای رسمی، درصد قابل توجهی از مردم، در زیر خط فقر و فلاکت قرار دارند، بسیاری از فروشندگان و کَسَبه هم شکایت دارند از اینکه فروش آنان در این نوروز بسیار کم و ناچیز بود بهطوریکه اجاره واحدهای تجاری آنان نیز در نیامده است.
جایی که هم خریدار گلایه دارد و هم فروشنده، هم تولیدکننده شاکی است و هم مصرفکننده، باید پذیرفت که یک جای مدیریت کلان، مشکل دارد و باید آن مشکل را شناسایی و مرتفع کرد.
اختصاص یارانه الکترونیکی و رقم ناچیزی برای خرید 11 قلم غذایی، شاید برای دولت و مجلس رقم سنگینی هزینه برداشته باشد، اما از رنج و اندوه طیف قابل توجهی از شهروندان ضعیف و متوسط نَکاست.
اگر این روند افزایش قیمت در حوزههای مختلف از مسکن و خواروبار تا پوشاک و حوزه انرژی ادامه داشته باشد، مردم احتمالاً در همان سه ماهه نخست سال جدید، دلشان برای 1403 تنگ خواهد شد.
از مدیران دولتی، نمایندگان و همه تصمیمسازان توقع داریم در این ایام که تعطیل هستند، بیشتر در میان شهروندان حاضر شوند و مشکلات آنان را بدون واسطه از زبان خودشان بشنوند و اقدامی برای حل آن انجام دهند.
فارغ از همه تعارفات و تبلیغات آنچه که امروز در کف جامعه میبینیم این است که طبیعت بهاری شد اما قلوب و دلهای بسیاری از مردان، زنان، پدران و مادران بهاری نیست و دلیل ریشهای آن نیز رنج اقتصاد و درد معیشت است که تکفّل آن با دولت است.
آرزو داریم ناپایداریهای عجیب در اقتصاد و ناترازیهای عظیم در معیشت بخش عمدهای از مردم، به تدبیر بزرگان دولت ختم به خیر شود و در سال نو، سفره و لباس قاطبه شهروندان نو شود و مردم مانند «اشرفالدین قزوینی» معروف به «نسیم شمال» شاعر عصر مشروطه فریاد نزنند:
«عید آمد و ما قبا نداریم // با کهنه قبا صفا نداریم
آجیل و لباس و پول خوب است // اما چه کنیم، ما نداریم».

شتابدهندههای تحول مازندران در 1404
با توجه به اهمیت و نقش گذر زمان از منظر نمادشناسی و اسطورهشناسی در فرهنگ و حکمت ایرانی آنچه در این نوشتار به آن میپردازم توجه به شروع یک سال تازه است که با تمرکز بر نوروز ۱۴۰۴ و شبهای قدر از آن به «مازندران سال جدید» نام میبرم و معتقدم بهمثابه یک مرحله گذر از ابعاد مختلف برای مازندران و مازندرانیها از اهمیت ویژهای برای نیل به تعالی و شکوفایی برخوردار است.

عید آمد و ما قبا نداریم
سال 1403 با همه خوشیها و ناخوشیهایش لحظاتی قبل به مهمترین قانون جهان یعنی «گذشت زمان» باخت و برای همیشه حذف شد و به تاریخ پیوست و جای خود را به سال 1404 داد اما خوف آن داریم استمرار دشواریهای اقتصادی و تنگناهای معیشتی سبب شود دل همه ما برای سالی که گذشت و تمام شد، تنگ شود.

ضرورت تسریع در انتصابات
استاندار مازندران که وعده داده بود نیروهایی را در بدنه اجرایی استان به کار بگیرد که با گفتمان وفاق دولت چهاردهم همراه باشند، در یک ماه نخست آغاز مدیریت خود تقریباً همه فرمانداران جدید را منصوب کرد و نیروهایی جوان را به کار گرفت اما به مدیرانکل استانی که رسید، گویا تغییر رویه داد و کُند و آهسته عمل کرد تا جاییکه به نظر میآید مدتی است این موضوع را به حال خود رها کرد.
