گزارش «تفکر» بر واریز حقوق ناچیز مستمریبگیران تأمین اجتماعی در ساعات پایانی 28 اسفند؛
کمی از خودتان خجالت بکشید !
«تحریریه تفکر» چندین تماس از مستمریبگیران تأمین اجتماعی داشت که با ارسال پیامک واریزی حقوق خود در غروب روز 28 اسفند، از ما پرسیدند در شرایطی که همه کارمندان و مدیران، حقوق و مطالبات و بُن و بستههای ویژه حمایتی خود را بین 20 تا 25 اسفند دریافت میکنند، دلیل تأخیر در پرداخت مستمری آنان چیست؟
به گزارش تفکر، اگر میخواهید یک چشمه از مظلومیت مستمریبگیران تأمین اجتماعی را با چشمِ غیرمسلّح ببینید، این چند سطر را با تأمل بخوانید؛
اسفند سال 1401 بود که برخی ناهماهنگیها بین وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه درخصوص نحوه اجرای قانون رتبهبندی موجب شد حقوق معلمان ساعاتی قبل از آغاز سال 1402 پرداخت شود و همین مسأله موجب اعتراض و گلایه معلمان شد و موجی از حمایت در میان نمایندگان و فعالان سیاسی برانگیخت تا جاییکه «یوسف نوری» وزیر وقت آموزش و پرورش که در روزهای پایان سال به زیارت عتبات رفته بود، هنوز فروزدین به نیمه نرسید ناچار به استعفا شد چون نمایندگان به مرحوم رییسی پیام داده بودند حتماً وزیر را استیضاح خواهند کرد.
حقوق مستمریبگیران تأمین اجتماعی حوالی ساعت 5 عصر دیروز 28 اسفند به حساب آنان واریز شد آن هم در شرایطی که همه میدانند میزان حقوق آنان در جدول دستمزدها، پایینترین رتبه را دارد و رقم آن بسیار ناچیز است.
سوال ما نیز از نمایندان و مدیران این است که چرا به این قشر عزیز و محترم بیتوجهی میشود آن هم در شرایطی که عموم این عزیزان، داماد و عروس و نوه دارند و نیاز به انجام مقدماتی تا با احساس عزت نفس به پیشواز بهار بروند ؟
تأخیر در پرداخت حقوق این عزیزان که خودشان با همسرانشان روزی روزگاری در چرخههای اجرایی و خدمترسانی کشور فعالیت داشتند، ناسپاسی آشکار است و باید عاملان این ناشکری را مواخذه کرد.
پرداخت حقوق مستمریبگیران تأمین اجتماعی در زمان مقرر که وظیفه و تکلیف دولتمردان است در وقت اضافه و در ساعات پایانی سال، معنایی جز بیحرمتی به این قشر شریف ندارد که موی سرشان در مسیر آرامش خاطر مردم و توسعه و آبادانی کشور سفید شد و هر چروکی که بر دست و صورت آنان است، در حقیقت سند جوانمردی و یک برگ افتخار است و مدیرانی که در انجام حداقل وطیفه خود نسبت به آنان، کوتاهی میکنند باید کمی از خودشان خجالت بکشند.
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟