چرا ساری «شهر خاموشان» شد ؟
این روزها شاهد هستیم که طرح عمرانی خاصی در مرکز استان در دست اجرا نیست و حوزه مدیریت شهری به روزمرهگی افتاده است و این وضعیت برای شهری پرجنب و جوش و پرتکاپو مانند ساری، مایه شرمساری است و لازم است مدیران شهری و اعضای شورای شهر پاسخی برای این انفعال داشته باشند که افکار عمومی را قانع کند.
به گزارش تفکر، سعید شعبانی در یادداشتی نوشت:
مرکز استان مازندران از دیرباز در شمار شهرهای نیمه شمالی کشور بود که شور و شوق زندگی در آن موج میزد و دلیل آن نیز به بافت فرهنگی فاضل و فرهیخته و مطالبهگری شهروندان آن برمیگشت. یکی از مشخصههای ساری اجرای پروژههای شهرسازی بود که البته در برخی مقاطع، اوج میگرفت اما در هر حال چند طرح مهم و محوری در حال اجرا بود.
چند سالی است که حال ساری خوب نیست و شهروندانش مطالبهگری نمیکنند و همین موضوع موجب شد مشکلات مختلف در حوزه مدیریت شهری رسوب کند، مشکلاتی چون ترافیک که این روزها دیگر وقت و زمان خاصی ندارد و از ساعت 7 صبح تا 10 شب در نقاط مختلف شهر دیده میشود یا زباله که آینده مبهمی دارد و ما در نوشتارهای آینده به آن خواهیم پرداخت.
شهروندان نیز میل و رغبتی برای مطالبهگری ندارند مشخصاً به این دلیل که میگویند مدیران شهری صدای ما را نمیشوند و توجهی به ما ندارند تا انتخابات بعدی !
البته کلاف سردرگم مشکلات و همچنین سکوت مدیران شهری و بهطور خاص اعضای شورای شهر که وکیل مردم هستند و نیاز است نیمنگاهی هم به نگاه شهروندان داشته باشند، حکایت از آن دارد که مردم حق دارند شکوت کنند و خاموش باشند.
اینجانب بهعنوان یک فعال فرهنگی و اجتماعی لازم میدانم بر این نکته تأکید کنم که مدیران شهری و اعضای پارلمان شهری، ظرفیتها و امتیازات شهر را نمیبینند و نگاه و نگرش درستی هم نسبت به چالشهای شهر ندارند و یکی از دلایل درجا زدن مرکز استان مازندران در حوزه مدیریت شهری همین است.
چند سال است که حتی اجرای یک پروژه معمولی در شورای شهر به تصویب نرسید و اعضای شورا ناچار هستند ماهی چند بار به سکوتپه و زبالهسوز بروند و بازدید را بهعنوان عملکرد شورا به افکار عمومی بفروشند.
ارتباط شورای شهر با نخبگان و گروههای مرجع در شهر مانند تشکلهای زیستمحیطی و فعالان حوزههای کسب و کار کاملاً قطع است و مجموعه این رفتار اعضای شورای شهر که میتوان آن را ناکارآمدی محض و بیعملی نامید، عامل اصلی توقف توسعه در حوزه شهری شده است.
اعضای شورای شهر نه در موضوع افزایش درآمد پایدار که شعار همه آنان در انتخابات خرداد 1400 بود گامی برداشتند و کاری کردند و نه حتی بخشی از درآمدهای موجود را به سمت حوزه عمرانی بردند در حالیکه برابر اصول بودجهنویسی شهرداریهای کشور حدود 60 درصد از درآمد شهر باید به حوزه جاری هدایت شود و 40 درصد باقیمانده حتماً برای طرحهای عمرانی درنظر گرفته شود تا طرحهای زیرساختی و توسعهای در شهر متوقف نشود.
همچنین تأکید قانون این است که 40 درصد بودجه عمرانی شهرداریها نباید کم شود و اگر چنین شود، تخلف است و شورای شهر باید پاسخگو باشد هرچند شهرداریها میتوانند در بودجه جاری صرفهجویی کنند و بر بخش عمرانی بیفزایند.
این روزها شاهد هستیم که طرح عمرانی خاصی در مرکز استان در دست اجرا نیست و حوزه مدیریت شهری به روزمرهگی افتاده است و این وضعیت برای شهری پرجنب و جوش و پرتکاپو مانند ساری، مایه شرمساری است و لازم است مدیران شهری و اعضای شورای شهر پاسخی برای این انفعال داشته باشند که افکار عمومی را قانع کند.
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟