در پیوند با هشدار کمبود خون؛ خطری که بسیار جدی تهدیدکننده زندگی است؛
مساوی با مرگ
مدتی است که مدیرکل انتقال خون مازندران، هر هفته درخصوص کمبود خون و فرآوردههای خونی در مازندران هشدار میدهد، هشداری که البته بجا و لازم است چون مازندران، کانون بیماریهای خاص چون تالاسمی است و وجود مراکز متعدد جراحی نیاز به خون و فرآوردههای خونی بالایی طلب میکند و کاهش این ذخایر میتواند به معنای خطر مرگ برای بیماران باشد.
به گزارش تفکر، حدود دو دهه است که به دلیل کار خبری، با ادارهکل انتقال خون استان مازندران، ارتباط داریم و با مدیران مختلفی کار کردهایم، آن زمان که ساختمان جدید هنوز احداث نشده بود و در همین محوطه جلوی این مجموعه، همه کارها اعم از خونگیری و انواع آزمایشها و در نهایت تبدیل خون به فرآوردههای خونی و انتقال آن به بیمارستانها و مراکز درمانی انجام میشد.
مدیران این مجموعه طی این سالها همواره میگفتند استان مازندران معین یکی دو استان کشور ازجمله تهران است و هر زمان در این استانها، ذخایر خونی به صفر نزدیک شود، از مازندران به آنان کمک میشود.
این روزها گویا اوضاع تغییر کرده است و مدیرکل انتقال خون مازندران هر ماه چند بار درخصوص کمبود ذخایر خونی در استان هشدار میدهد و ناگفته روشن است که نمیتوانیم معین استان دیگری باشیم و حتی استانی دیگر نیز معین مازندران تعریف نشده است و لازم است از مدیران و نمایندگان بپرسیم چرا ؟
بنا بر نظر متخصصان، خونسازی در بدن و توسط سلولهای مغز استخوان انجام میشود اما تغذیه و ازجمله مصرف برخی اقلام غذایی چون گوشت قرمز، گوشت ماهی، میوه و سبزیجات این فرایند را تسریع میکند و اساساً اگر این مواد غذایی از سفره افراد، قطع شود، بدن ممکن است برای خون مورد نیاز خود نیز دچار مشکل شود و افرادی که سوءتغذیه دارند، در خطر ابتلا به کمخونی فقر آهن نیز قرار میگیرند.
موضوع کمبود خون البته اختصاص به مازندران ندارد و طی چند روز گذشته در چند استان دیگر ازجمله در گیلان نیز چنین هشداری داده شد و همین امر تأیید میکند شهروندان استانهای مختلف درگیر شرایط مشابهی هستند و مانند گذشته به سمت سالنهای اهدای خون نمیروند و خاطرات ما هم تأیید میکند سالن اهدای خون در گذشته بسیار شلوغتر از این روزها بود و لازم است دلیل این موضوع ریشهیابی و برای حل آن فکری شود.
باور ما این است که تورم فزاینده، معیشتِ خراب و ناترازی بین درآمد و هزینه شهروندان، موجب کوچکتر شدن سفره مردم شد و بسیاری از گزارشهای رسمی درخصوص پایین آمدن مصرف گوشت قرمز، ماهی، مرغ، میوه و سبزیجات در میان مردم نیز این حقیقت تلخ را تأیید میکند و بدیهی است بدنی که این مواد غذایی به او نمیرسد توان خونسازیاش نیز کاهش مییابد.
در چنین شرایطی لازم است هم ادارهکل انتقال خون و هم دانشگاه علوم پزشکی مازندران به موضوع ورود و برای حل آن اقدامی کنند بهویژه اینکه مازندران استانی توریستی است و نرخ سوانح جادهای بالا که یکی از عوارضِ ناخواستهی تردد مسافران است و همچنین وجود بیماران خاص مانند تالاسمی و انجام عملهای جراحی قلب باز در بیمارستانهای استان، حجم بالایی از خون و فرآوردههای خونی را طلب میکند.
توقع این است مدیران دستگاههای بهداشت و درمان استان، نمایندگان و همچنین مدیرکل انتقال خون مازندران ضمن بررسی موضوع، برای حل ان تدبیری کنند چون با مشکلات اقتصادی و معیشتی فزاینده مردم و فقر غذایی، بیم آن میرود شرایط به جایی برسد که مراکز درمانی، هیچ خون و فرآورده خونی در اختیار نداشته باشند تا به بیماران برسانند و حیات آنان به مخاطره افتد.
من «وفاق» را از «فراق» دوستتر دارم
انتظار نمایشگاهی با چنین عنوان مرا تشنه دیدار آثاری درخور و زیبا کرد که حقاً هم اینگونه بود. حظ بردم و سرشار از انرژی شدم اما در پایان به نظرم چیزی کم آمد. چیزی که باعث شد دوباره بچرخم و بگردم. باز هم نبود. انگار برخی اسامی و بزرگانی جایشان خالی بود.
فقرِ دوراندیشیِ سیاسی
«خصیصه دوراندیشی» حکمرانان را وامی دارد اهدافی را برگزینند که ارزش دنبال کردن دارد و با ارزیابی دقیق «پیشینی» سبب پرهیز از تحمل ریسک و هزینههای غیرضروری میشود. «دوراندیشیِ سیاسی» ارزیابی امکانها و پیامدهای اقدام در وضعیت نااطمینانی و توانایی اتخاذ تصمیماتی است که بهجای اینکه در کوتاهمدت اثربخش باشد، در درازمدت سودمند است.
یک طلاق به ازای هر دو ازدواج در مازندران
استان مازندران از منظر وقوع طلاق در کشور پس از تهران و البرز، در جایگاه سوم قرار گرفته است به این شکل که از هر دو ازدواج در شش ماهه نخست سال جاری، یک طلاق اتفاق افتاد و لازم است همه مدیران و متولیان در این خصوص اظهارنظر کنند و به آسیبشناسی بپردازند.