به گزارش تفکر، رییس حوزه قضایی بخش لاریجان گفت: در پی گزارش سقوط یک دستگاه خودروی سواری به دره در محدوده بخش لاریجان که منجر به فوت یک نفر شد، رسیدگی به موضوع بلافاصله در دستور کار دستگاه قضایی قرار گرفت.
وی افزود: در مراحل اولیه، فرضیه تصادف رانندگی مطرح بود، اما پس از حضور در محل حادثه و انجام تحقیقات فنی، بررسی دقیق صحنه حادثه و بازبینی تصاویر دوربینهای موجود، مشخص شد فرد متوفی در صندلی سرنشین حضور داشته و راننده خودرو شخص دیگری بوده است.
رییس حوزه قضایی لاریجان با اشاره به این مطلب که بررسیهای تکمیلی نشان داد راننده خودرو پسر متوفی بوده و در صحنه حادثه نیز هیچگونه آثار مشارکت فرد ثالث مشاهده نشد، ادامه داد: بر همین اساس با صدور دستور قضایی، متهم دستگیر و پس از مواجهه با مستندات و دلایل غیرقابل انکار، به قتل پدر خود اعتراف کرد.
رضایی مقدم تصریح کرد: متهم انگیزه این اقدام را اختلافات شدید خانوادگی عنوان کرده و مدعی شد که رابطه عاطفی مناسبی با پدرش نداشته و همواره مورد تحقیر قرار میگرفته است.
وی همچنین اظهار داشت که با ریختن تعداد زیادی قرص خواب در غذای پدر، پس از بیحال شدن او، پدرش را داخل خودرو قرار داده و به منطقهای کوهستانی منتقل کرده است.
به گفته وی، متهم پس از توقف خودرو در شیب پرتگاه، با آزاد کردن ترمز دستی و بستن درِ خودرو، باعث سقوط خودرو به دره و مرگ پدرش شده است.
رییس حوزه قضایی لاریجان با بیان اینکه پروندهای با موضوع قتل عمد تشکیل شده است، افزود: متهم با قرار بازداشت موقت روانه زندان شده و تحقیقات تکمیلی برای شناسایی مرتبطین احتمالی پرونده ادامه دارد. رسیدگی به این پرونده با دستور قضایی و توسط پلیس آگاهی با جدیت دنبال میشود.
فردا، روشنتر از امروز خواهد بود
یلدا یعنی مکث. یعنی برای چند ساعت، دویدنهای روزمره را کنار بگذاریم و فقط «باشیم». کنار خانواده، کنار دوستان، کنار آدمهایی که حضورشان، حتی بیحرف، دل را آرام میکند. این شب به ما یاد میدهد که گرما همیشه از آتش نمیآید؛ گاهی یک نگاه، یک لبخند، یا یک خاطرهی مشترک، از هر بخاریای گرمتر است.
چیزی بیش از حسرت
در بررسی و تحقیق میدانی از بازار میوه، آجیل و شیرینی، به قیمتهایی بسیار گران رسیدیم که خارج از دسترس بسیاری از خانوارها قرار دارد؛ پس بیم آن میرود که شهروندان بسیاری، نتوانند چیزی به جز آه و حسرت، به خانه ببرند و همین انگیزه آنان را برای دورهمی یلدایی میکُشد؛ یلدایی که برای خانواده ایرانی، بسیار دور از خورشید رقم خواهد خورد.
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟