یادداشت «تفکر» در پیوند با ضرورت صرفهجویی در میانهی بحرانِ کمآبی؛
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
به گزارش تفکر، اگر هنوز حین دوشگرفتن میتوانید ساعتها آب را باز بگذارید؛ آواز بخوانید؛ به هرچه که دوست دارید فکر کنید و خلاصه از چهاردیواری مرطوب و محبوبی به نام «حمام» لذت ببرید باید بدانید و آگاه باشید که وضعیت آب در ایران بهگونهای پیش میرود که حتما چنین کارهایی بهزودی دیگر مقدور نخواهد بود.
درست همین حالا هم اگر دستبهکار شوید و بخواهید در مصرف آب بسیار صرفهجویی کنید هم دیر محسوب میشود؛ اما دستِ کم بهتر از این است که دسترویدست بگذاریم و کاری نکنیم.
چند وقتی میشود دستم به شیر آب حمام که میرود تا بازش کنم، عذاب وجدانی عمیق همه وجودم را فرا میگیرد به این شرح: «اگر فردا آبی وجود نداشته باشد که دیگران دوش بگیرند حتماً من مقصرم! چرا که بیرویه از آب استفاده کردم و قدر این نعمت حیاتی را ندانستم؛ اگر هر بار که آب بیجهت هدر میرفت فقط به این فکر میکردم که چند نفر الان محتاج این آب هستند، حتماً به فوریت آن را میبستم و نمیگذاشتم به هدر برود!»
شماتت بعدی حتما زمان مسواکزدن باید سراغمان بیاید؛ زمانی که مسواک میزنیم و فکرمان به هزار چیز میرود الا این که چرا حین مسواک زدن شیر آب باز است؟!... یعنی نمیشود شیر آب را بست و مسواک زد؟! چقدر آب هدر رفت و میرود برای تمیز شدن دندانهایمان؟!
سرزنش بعدی حین شستن خودروهایمان است که باید گریبان ما را بگیرد؛ چرا برای شستن ماشین (چه در کارواش و چه در حیاط خانههایمان) باید این حجم از آب، از دست برود؟
موقع شستن برنج چی؟ چقدر الکی شیر آب باز است تا برنج شسته و تمیز شود و برود برای پخت؟!
حالا چند تا مثال دیگر بیاورم تا ثابت شود در فاجعهی بیآبی همه ما مقصریم؟!
البته این حرف به معنای سلب مسئولیت از دولتها نیست که بسیاری از ناترازیها ریشه در ناکارآمدی و بیگانگی مدیران و نمایندگان با اصل مهم اولویتبندی دارد اما مسئولیت دولتها، به هیچعنوان نافیِ عاملیّت و مسئولیتِ تکتک ما در اَبَربحران آب نیست.
ما ضمن تاکید بر مسئولیت دولتها در فلاکت آبی، باید بپذیریم خودمان نیز با خودمان بد کردیم و صادقانه باید اعتراف کنیم در فاجعهی هدر دادن آب خانگی و نیز منابع آبی، همگی دست داشتیم.
حالا در همه ساختمانها از استرس بیآبی دارند پول جمع میکنند منبع آب بخرند!! (یکیش همین ساختمان خود ما)
علیالحساب کاری به این نداریم که بیزینس جدید فروش منبع آب، مانند خرید و فروش فیلترشکن، ماسک، دستگاه تصفیه آب، دستگاه تصفیه هوا و غیره کار چه شخص یا گروههاییست و سودش به جیب چه کسانی رفت یا خواهد رفت؛ حالا فقط فکر کنیم قطرهقطرهی این آب، چقدر در حیات ما و آیندگان ما سرنوشتساز است.
این حرکت صرفهجویانه اگر همین حالا از خود ما و خانههای تکتک ما شروع نشود، کل کشور را بیرحمانه درگیر یک اَبَربحران خواهد کرد؛ هرچند همین حالا نیز کماکان درگیرش هستیم.
هر ثانیه جلوگیری از هدر رفتن آب، یک گام هرچند کوچک اما مهم برای به تاخیر انداختن فاجعهای قریبالوقوع است؛ ما وظیفه داریم مانند هر اقدام مهم دیگری این آموزش را در خانواده جا بیندازیم چرا که کسی بیشتر از خودمان در این بحران بیآبی آسیب نخواهد دید.
عذاب وجدان در حمام
دوش آب گرم بعد از یک روز کاری که عبور از خیابان، هیاهو و شلوغیهایش کلی رنگ و روی آدم را(پس از تخریب خاموشِ ریهها) سیاه میکند، چه اتفاق خوشایندیست. تصور کنید که این دلخوشی محبوب را ناگهان یا حتی یواشیواش از دست بدهیم! چه حسی به ما دست میدهد ؟
تشنهلب در هوای آلوده میمیریم
برای اینکه مخاطب این نوشتار متوجه عمق گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم باشد لازم است یادآور شویم تا همین چند سال قبل، جنگلهای منطقه الیت در مرزنآباد چالوس در آبانماه زیر نیم متر برف مدفون بود اما طی هفتههای اخیر که اسیر حریق شد، نه تنها برف و بارانی در منطقه نباریده بود بلکه برگهای خشک گیاهان مانند یک انبار باروت عمل کرد و در خدمت گسترش آتش درآمد.
«ایلیوشین» در وقت اضافه
قبول کنیم ما میزبان شایستهای برای میراث جهانی یونسکو نبودیم؛ ما مدیریت بحران را فقط در جلسهها بلدیم؛ در عمل هیچی بلد نیستیم؛ ما پدافند غیر عامل _این سازمان بلندآوازه دولتی_ را برای چه داریم وقتی اینهمه در برابر بلایای طبیعی و غیر طبیعی آسیبپذیریم و اقدامها نیز در وقت اضافه و بدون هزینههای نابودکننده، منتج به نتیجه نمیشود؟