به گزارش تفکر، در این میان، پارادایم «گردشگری مسئولیتپذیر» بهعنوان تنها مسیر پایدار، بر تعامل مثبت گردشگر با محیطزیست، اقتصاد محلی و فرهنگ بومی تأکید دارد. تحقق این آرمان صرفاً با توصیههای اخلاقی ممکن نیست و نیازمند بازطراحی بنیادین «زنجیره ارزش گردشگری» است؛ زنجیرهای که در آن، هر حلقه از تولیدِ خدمت تا مصرفِ نهایی، متعهد به اصول پایداری باشد.
در این بازطراحی، کسبوکارهای کوچک و متوسط سبز نه بهعنوان بازیگرانی حاشیهای، بلکه بهعنوان موتور محرک و ستون فقرات ایجاد چنین زنجیره ارزشی عمل میکنند. این بنگاهها به دلیل ویژگیهایی چون انعطافپذیری بالا، وابستگی عمیق به بوم و توانایی نوآوری سریع، میتوانند در تمامی مراحل سفرِ گردشگر، نقشآفرینی کنند و ارزشی پایدار خلق نمایند.
نقش این کسبوکارها ابتدا در مرحله «پیش از سفر» و در قالب اطلاعرسانی و بازارسازی هوشمند تجلی مییابد. آژانسهای مسافرتی سبز محلی، به جای ترویج بستههای تور انبوه، میتوانند بستههای تجربهمحوری طراحی کنند که بر بازدید از جاذبههای کمتردیدهشده، اقامت در اقامتگاههای بومگردیِ دارای مجوز و تعامل معنادار با جامعه میزبان متمرکز است.
این امر مستلزم بازاریابی اصیل است که توسط صاحبان این کسبوکارها که آشنا به عمق فرهنگ و طبیعت منطقه هستند، انجام شود. همچنین، پلتفرمهای محلی رزرو آنلاین که مختص ثبتنام واحدهای اقامتی سبز، فروشگاههای صنایع دستی اصیل و تورهای راهنمایان محلی است، میتوانند کانال توزیع شفاف و مستقیمی ایجاد کنند که منافع آن مستقیماً به جامعه میزبان بازگردد.
در مرحله «حین سفر»، زنجیره ارزش توسط مجموعهای از کسبوکارهای سبز به هم تنیده میشود. اقامتگاههای بومگردی که از مصالح بومی استفاده میکنند، مدیریت پسماند و مصرف انرژی و آب را سرلوحه کار خود قرار دادهاند و غذاهای محلی و ارگانیک را از مزارع و دامداریهای اطراف تهیه میکنند، هسته مرکزی این زنجیره را شکل میدهند.
این اقامتگاهها تقاضایی پایدار برای محصولات دامی و کشاورزی ارگانیک و سالم ایجاد میکنند که منجر به رونق کشاورزی پایدار در مقیاس خرد میشود. از سوی دیگر، رستورانها و کافههای محلی با منوی مبتنی بر مواد اولیه فصل و منطقه، نه تنها از واردات مواد غذایی با ردپای کربن بالا جلوگیری میکنند، بلکه به حفظ تنوع زیستی و ذائقه غذایی بومی کمک شایانی مینمایند.
فروشگاههای صنایع دستی که محصولات دستساز هنرمندان محلی را با معرفی منبع و روش تولید طبیعی به فروش میرسانند، حلقه حیاتی دیگری هستند که درآمد حاصل از گردشگری را مستقیماً به دست تولیدکننده میرسانند و انگیزه برای تداوم هنرهای سنتی و جلوگیری از مهاجرت جوانان ایجاد میکنند.
راهنمایان گردشگری محلیِ آموزشدیده نیز بهعنوان تسهیلگرانی عمل میکنند که ضمن ارائه تفسیر درست از محیط، رفتار مسئولانه را به گردشگران آموزش داده و آنان را به سمت این کسبوکارهای سبز هدایت میکنند. حتی بخش حملونقل نیز میتواند با مشارکت شرکتهای کوچک ارائهدهنده دوچرخه یا خودروهای برقی، گاریهای محلی یا سیستمهای اشتراکگذاری وسیله نقلیه، سبزتر شود.
تأثیر کلیدی این شبکه به هم پیوسته از کسبوکارهای کوچک و متوسط سبز، ایجاد یک «اقتصاد چرخشی محلی» است. در این مدل، پول گردشگر در داخل جامعه میزبان گردش میکند؛ از اقامتگاه به کشاورز، از کشاورز به رستوران، از رستوران به فروشنده صنایع دستی و از او به راهنمای محلی میرسد.
این چرخشِ درونزا، ضریب رونق اقتصادی را افزایش داده و رفاه را به صورت عادلانهتری توزیع میکند. در مقابل، در مدل گردشگری انبوه متداول، درآمد غالباً از طریق زنجیرههای بزرگ ملی یا بینالمللی خارج شده و تنها سهم ناچیزی به جامعه محلی میرسد.
از منظر بومشناسی، این زنجیره ارزش سبز، فشار بر منابع را به حداقل میرساند. استفاده از مواد اولیه محلی، کاهش پسماند، مدیریت آب و انرژی، و حفاظت از مناظر فرهنگی و طبیعی، از جمله اصولی است که در متن این کسبوکارها نهادینه میشود. این امر مستلزم نوآوریهای سبز در مدل کسبوکار است، مانند سیستمهای کمپوستسازی محلی برای هتلها و رستورانها، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر در مقیاس کوچک، یا طراحی بستهبندیهای قابل بازگشت برای محصولات سوغاتی.
با این حال، شکلگیری و تداوم این زنجیره ارزش بدون چالش نیست. این کسبوکارها عموماً با موانعی چون دسترسی محدود به اعتبارات و تسهیلات بانکی، دانش فنی ناکافی در زمینه استانداردها و برندینگ پایدار، مقررات دستوپاگیر اداری و نبود یک نهاد هماهنگکننده و شبکهای برای پیوند مؤثر بین آنان مواجه هستند.
برای فائق آمدن بر این چالشها، لازم است سیاستهای کلان حمایتی تدوین شود. ایجاد «صندوق تضمین وام سبز» برای کسبوکارهای گردشگری پایدار در مازندران، طراحی و اعطای «برچسب سبز استانی» با معیارهای شفاف و ایجاد «شبکههای گردشگری پایدار» در مقیاس شهرستانها میتواند راهگشا باشد.
این شبکهها، فضایی برای اشتراکگذاری منابع و دانش و بازاریابی جمعی فراهم میآورند. بهعنوان مثال، یک شبکه متشکل از اقامتگاههای بومگردی، مزرعهداران ارگانیک و راهنمایان محلی در منطقهای خاص میتواند یک بسته سفر یکپارچه و جذاب با کیفیت تضمینشده ارائه دهد.
آموزش و توانمندسازی نیز رکن دیگری است. برگزاری دورههای آموزشی برای صاحبان این کسبوکارها در زمینه مدیریت سبز و توجه به محیطزیست، بازاریابی دیجیتال و تفسیر میراث طبیعی-فرهنگی ضروری است.
دانشگاههای محلی و مراکز تحقیقاتی میتوانند با این کسبوکارها مشارکت عملیاتی داشته باشند و بهعنوان پل ارتباطی بین علم و عمل، راهکارهای بومی برای چالشهایی چون مدیریت آب یا پسماند ارائه دهند و در نهایت، نقش گردشگر آگاه بهعنوان حلقه تکمیلکننده این زنجیره، غیرقابل انکار است. وقتی گردشگران با انتخابهای خود از این کسبوکارها حمایت میکنند، در واقع به تقویت این مدل اقتصادی-زیستمحیطی رأی میدهند و تقاضایی مؤثر برای پایدارتر شدن کل صنعت گردشگری ایجاد میکنند.
در نتیجه، کسبوکارهای کوچک و متوسط سبز، با قرار گرفتن در قلب زنجیره ارزش گردشگری مسئولیتپذیر مازندران، نقشی فراتر از ایجاد اشتغال ایفا میکنند. آنان مجریان واقعی توسعه پایدار، حافظان فعال منابع طبیعی و میراث فرهنگی، و توزیعکنندگان عادلانه منافع گردشگری هستند. حمایت از این اکوسیستم کارآفرینی سبز، در حقیقت سرمایهگذاری برای آیندهای است که در آن رونق اقتصادی و سلامت بومسازگانهای حساس مازندران، نه تنها در تقابل با یکدیگر نیستند، بلکه در یک همزیستی مسالمتآمیز، مکمل و تقویتکننده هم خواهند بود. این همان مسیری است که میتواند گردشگری مازندران را از وضعیت کنونی، که در معرض آسیبپذیری بالا قرار دارد، به سمت یک الگوی تابآور و الهامبخش برای سایر مناطق کشور سوق دهد.
** به قلم: دکتر سید محمدرضا حسینی علیآباد
دکترای مدیریت استراتژیک، محقق و مدرس دانشگاه