به گزارش تفکر، این روزها اخبار شناسایی و دستگیری قاچاقچیان سابقهدار و باندهای سرقت که در مناطق مختلف مازندران به دل جنگل میروند و تیشه به پای درختان میزنند توسط یگان حفاظت سازمان منابع طبیعی استان مازندران و جنگلبانان فداکار، افزایش یافته است و احتمالاً یکی از دلایل آن مشکلات اقتصادی، افزایش قیمت چوب و ذغال و همچنین مجازات نشدن متخلّفان قبلی است.
البته برای پدیده قاچاق چوب در استان مازندران میتوان دلایل بیشتری نیز برشمرد اما یکی از مواردی که لازم است با هماهنگی و همراهی ادارات کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان مازندران و نهادهای فرهنگی بهویژه آموزش و پرورش و رسانهها با نگاه ویژه تدبیر شود، «فرهنگسازی» است. ما در حوزه فرهنگسازی ضعیف عمل کردیم.
امروز از نظر همه طبقات اجتماعی قاچاق مواد مخدر، امری نامطلوب شناخته میشود و یکی از دلایل آن این است که آسیبها و خطرات مصرف مواد مخدر هم در کتب درسی بهوفور آمده است و هم بسیاری از شهروندان در تجربه زیست روزانه خود، این آسیبها را میبینند اما درخصوص قاچاق چوب، قتل درخت، نابودی جنگل و آسیب به محیطزیست اینگونه نیست.
بسیاری از قاچاقچیان چوب و متجاوزان به حریم جنگل، این کار را حق طبیعی خود میدانند دقیقاً مانند جویندگان گنج که به دنبال اشیاء عتیقه در مناطق مختلف میگردند و از نظر آنان آنچه که یافتهاند، حق آنان است و دستگاهی چون میراث فرهنگی نباید با آنان برخورد کند.
دو ادارهکل منابع طبیعی در استان مازندران، عوامل انتظامی، دستگاه قضایی و همچنین جنگلبانان شریف در این حوزه بهعنوان عوامل بازدارنده شناخته میشوند و به وظایف و تکالیف خود عمل میکنند و اقدامات آنان برای نجات جنگل، ضرورتی اجتنابناپذیر است اما حلقه مفقوده این مبارزه «فرهنگسازی» است هم در مدارس و هم در رسانهها.
لازم است عوامل یگان حفاظت از جنگل بهطور مستمر در مدارس روستاها و شهرهایی که در مجاورت جنگلهای هیرکانی واقع شدهاند، حاضر شوند و درخصوص آسیبهای قطع بیضابطه درختان جنگلی، با دانشآموزان و خانوادههای آنان صحبت کنند، بروشورهایی به همین منظور تهیه و در میان آیندهسازان پخش شود و فضای مدرسه نیز با هشدارهایی درخصوص عمل غیرقانونی قاچاق چوب تزیین گردد.
همچنین ضرورت دارد ادارهکل آموزش و پرورش استان مازندران با هماهنگی دو ادارهکل منابع طبیعی این استان متونی آگاهیبخش آماده و به سازمان تدوین کتب درسی وزارت آموزش و پرورش ارسال کند تا از سال آینده در چندین کتاب درسی هر سه مقطع ابتدایی، متوسطه اول و دوم گنجانده شود و صدا و سیمای مرکز استان و رسانهها نیز برابر یک برنامه منسجم، در مسیر فرهنگسازی گام بردارند.
مبارزه با قاچاقچیان چوب و برخورد انتظامی و قضایی با آنان، وجه سلبی ماجرا و لازم است اما از منظر ایجابی نیز باید فرهنگ عامه را ارتقا داد و مردم را به این سطح از دانش و باور رساند که هیچ پدر و هیچ نانآوری با وجود مشکلات مالی و نیاز به پول، اجازه ندارد اقدام به قطع درخت و قتل طبیعت کند.
نکته پایانی اینکه رسانههای مازندران باید هشیارانه و متعهدانه پای کار باشند، بههیچ عنوان کوتاه نیایند و از رسوا کردن قاتلان طبیعت چشم نپوشند؛ این یک رسالت است جهت حفظ اندکی از میراث زیست بوم به آیندهای که چندان امیدی به منابع طبیعیاش نیست.