به گزارش تفکر، بیست و چهار ساعت پس از روزی که حملات تروریستی رژیم صهیونیستی به تهران آغاز شد و بسیاری از شهروندان برای تأمین امنیت خود و خانوادههای خود به سمت مازندران حرکت کردند، «غلامرضا نوری قزلجه» وزیر جهاد کشاورزی دولت چهاردهم به مازندران آمد، با استاندار و مدیران ارشد استان نشست، ترتیب ویژهای برای تأمین آرد نانواییها داد تا کمبود نان در استان مازندران به معضل تبدیل نشود و پس از این حضور و مدیریت و نظارت «مهدی یونسی رستمی»، ادارهکل غله استان و فرمانداران شهرستانها بود که بهرغم حضور بیش از ده میلیون مسافر در شهرهای مختلف استان مازندران طی چند روز، هیچ کمبودی در این حوزه ایجاد و هیچ اعتراض و شکایتی از شهروندان یا مسافران بلند نشد.
نان یک کالای سیاسی است چون به تعبیر قدما، «قوتِ لایموت» عموم شهروندان است و همه مدیران ارشد کشور از این موضوع آگاهی دارند و به همین دلیل با آغاز جنگ تحمیلی دوازدهروزه، تمهیداتی را اتخاذ کردند تا در هیچ نقطه از کشور، مشکل کمبود نان ایجاد نشود.
گندم هم محصولی استراتژیک است به این دلیل که نان کالایی سیاسی است و اگر میبینیم دولت مقادیر قابلتوجهی یارانه به این بخش اختصاص میدهد بهخاطر تأمین نان است که کمبود آن میتواند تنشهای اجتماعی و حتی امنیتی با خود بیاورد.
برابر آنچه که بیتعارف و پوستکَنده نوشتیم، باید همچنین تأکید کنیم کشاورزان گندمکار در کنار دولت، نه تنها در تأمین امنیت غذایی که در آرامش اجتماعی و امنیت کشور نقشآفرین هستند اما چرا دولتمردان در حمایت از گندمکاران خساست به خرج میدهند ؟
گندمکاران در طول مدت کاشت، با هزار و یک مشکل اعم از کمبود یا گرانی نهادهها، گرانی دستمزد کارگر، کمبود سوخت و موارد دیگر مواجه هستند و در زمان برداشت نیز برابر قیمتی که دولت تعیین میکند و به اذعان کارشناسان، در مقایسه با تلاش و هزینه کشاورزان، رقم نازلی است، باید گندم را به مراکز خرید دولتی تحویل دهد و دولت نیز چند ماه پس از آن، پول گندمکاران را طی چند قسط به حساب آنان واریز کند، خوب است مدیران ارشد بگویند دقیقاً در کدام مرحله و چه نوع حمایتی از گندمکاران به عمل میآورند ؟
حمایتی که از گندمکاران میشود بیشتر در مقام حرف و سخن است و نه جهاد کشاورزی و اداره خدمات و نه مدیران ارشد دولتی و نه حتی نمایندگان طی چند سال اخیر در عمل نشان دادند که تمایلی به حمایت بیشتر ندارند.
اگر میبینیم بسیاری از گندمکاران، تولید این محصول استراتژیک را رها میکنند، اراضی خود را اجاره میدهند یا میفروشند و در نهایت شاهد کاهش تولید گندم در بسیاری از استانها در مقایسه با یک دهه قبل هستیم، دلیل آن را باید در کاهش حمایت دولت از کشاورزانِ گندمکار جستوجو کرد آن هم در شرایطی که جشن خودکفایی گندم در تاریخ ۲۶ آبان سال ۱۳۸۳ شمسی برگزار گردید و این روز بهعنوان روز خودکفایی گندم در تقویم ملی ایران ثبت شد که دستاورد شگرفی بود.
ما نتوانستیم جایگاه خود در خودکفایی گندم را حفظ کنیم و امروز ناچار هستیم بخشی از گندم مورد نیاز را از چند کشور وارد کنیم و دلیل آن نیز عدم حمایت دولت از تولیدکنندگان این محصول استراتژیک بود.
روی سخن ما با دولت و نمایندگان مجلس است که حمایت از همه کشاورزان و بهطور ویژه گندمکاران را باید در کانون توجه خود قرار دهند از این منظر که تأمین امنیت غذایی اگر جدی گرفته نشود در ادامه میتواند به تنشهای اجتماعی و امنیتی منجر شود که مدیریت بر این حوزهها هزینهبَر و خسارتزا است.
یکی از مواردی که جهاد کشاورزی آن را فراموش کرده است، تولید کود زیستی در داخل کشور است. بند ز ماده 143 قانون برنامه پنجم توسعه این وزارتخانه را ملزم کرد تا پایان برنامه -اسفند سال 94-، باید 35 درصد کودهای تقویتی که به کشاورزان تحویل میدهد، کود زیستی باشد. این بند از برنامه پنجم هرگز تحقق نیافت و در برنامه ششم نیز بهطور کامل حذف شد و امروز گندمکاران مانند سایر کشاورزان به کودهای شیمیایی وابسته هستند و مشکل ناترازی و همچنین وارداتی بودن بخشی از این کودها موجب گرانی و کمبود کود شد و بسیاری از کشاورزانی که کشت پاییزه داشتند، یا کود کافی دریافت نکردند یا کود در زمان مناسب به دست آنان نرسید و همین موجب کاهش تولید و ضرر و زیان به کشاورزان شد.
یکی از راههای حمایت عملی جهاد کشاورزی به گندمکاران همین است که مسیر تولید کودهای زیستی را باز کند و آن را در زمان مناسب در اختیار کشاورزان قرار دهد و یقین بداند با حمایت بخش دولتی، کشاورزان دهها برابر در تولید گندم بهعنوان محصولی استراتژیک و تأمین نان بهعنوان کالایی سیاسی و مهم تلاش خواهند کرد.